بهترین فرمول برای تولید محتوای آموزشی: آموزش تکنیک “چی، چرا، چگونه”
اگه به دنبال یک فرمول برای تولید محتوا هستی، پیشنهاد میکنم این مقاله رو تا آخرش بخونی.
چگونه از فرمول “چی، چرا، چگونه” در تولید محتوا استفاده کنیم؟
احتمالا تمام مخاطبان از درهم ریختگی محتوا آشفته می شوند. و باید سر فرصت رفته و مطالب شما را دسته بندی کنند، و کمتر کسی است که وقت بگذارد و مطالب را نظم دهد.
در این تکنیک یاد می گیریم، محتوای آموزشی را چگونه نظم و ترتیب دهیم و با این کار هضم محتوا را برای مخاطب راحت تر کنیم؛ مراحل این تکنیک اینگونه است: (چی؟ چرا؟ چطور؟ خب ؟)
اگر نظم دهی محتوا را به مخاطب بسپاریم، بر فرض اینکه او حوصله کند و نظم دهد نیز ممکن است در دسته بندی مطالب دچار اشتباه شود و مثلا آنچه مربوط به چیستی یک شیء است، در دسته ی چگونگی بیاورد یا برعکس و در نتیجه روز به روز از مخاطبان شما کاسته خواهد شد.
خب، حالا نوبت به توضیح درباره (چی؟، چرا؟ چطور؟، خب؟) می رسد.
چی؟
در اول محتوایمان باید درباره چیستی موضوع صحبت کنیم؛ و موضوعی که می خواهیم صفحه ها درباره اش بنویسیم یا ساعت ها درباره اش صحبت کنیم در اول کار مشخص کنیم. خودم (محمد حسین اسلامی) کتاب های بسیاری را مطالعه کرده ام و وقتی به اواسط کتاب رسیدم تازه فهمیدم درباره چه چیزی صحبت می کند. یا احتمالا این مورد بسیار برای شما هم اتفاق افتاده که پای صحبت های یک سخنران نشسته باشید ولی نمی دانید آن شخص دقیقا درباره چه چیزی صحبت می کند.
در قسمت (چی)، دقیقا مشخصا می کنیم که منظورمان از موضوع صحبت چیست، با اینکار جلوی چند کج فهمی را میگیریم.
اولا کسانی هستند که معنای موضوع ما را نمی دانند، کسانی که احتمالا آن موضوع را درک می کنند ولی با این اسم آشنا نیستند مثلا همین کلمه تولید محتوا، همه با کتاب و سخنرانی و فیلم و … آشنا هستند ولی کلمه (تولید محتوا) برای بسیاری از اشخاص نا مفهوم است. بنابراین اگر نفهمد شما درباره چه چیزی صحبت می کنید احتمال اینکه کتاب یا سخنرانی شما را در وسط کار رها کند بسیار است و اگر هم رها نکند، شاید شما را به بیان ضعیف متهم سازد.
دوما زمانی که موضوع شما معانی متفاوتی داشته باشد. زمانی این مسأله، به بحران تبدیل می شود که یک طرف معنا، مثبت باشد و طرف دیگر منفی. ما با بیان کردن تعریف خودمان از آن کلمه، در واقع تمام شبهات منفی در ذهن مخاطب را برطرف می کنیم، مثلا اگر موضوع صحبت شما درباره انتقاد) بود، در اول کار بگویید دقیقا منظورتان از انتقاد چیست. و بگویید: من اصلا کاری به معنای انتقاد ندارم، بنده به این اتفاق، میگم انتقاد.
چرا؟
یک جمله معروف هست که میگه:
انسان اگر چرایی کاری را بفهمد با چگونگی آن کنار می آید.
و به همین دلیل باید دلیل اهمیت این موضوع را برایشان توضیح دهیم.
دلیل دیگر گفتن (چرایی) یک موضوع، این است که احساس نیاز به آن موضوع را به مخاطبمان القا می کنیم به طوری که با نبود آن موضوع گمان کند یک چیز در زندگی کم دارد؛ و احساس کند که به ما و محتوایمان نیاز دارد.
دقیقا مثل کاری که تبلیغات تلویزونی با ما می کنند، مثلا نشان می دهد شخصی با مایع ظرفشویی بد ظرف هایش را می شوید و به همین دلیل کل زندگی اش آشفته است، اما از وقتی که این مایع ظرفشویی خوب در زندگی اش آمده، همه چیز خوش و خرم و بی نقص می شود، دیگر همه شما را دوست دارند تا آخر داستان….
و دلیل سوم برای گفتن (چرایی) به موضوعی به نام (توهم دانش) برمی گردد:
افراد زیادی گمان می کنند در زندگی زناشویی بهترین عملکرد را دارند، اما وقتی دلیل اهمیت آموزش همسرداری را برایشان گفته می شود، آن شخص تازه به افتضاح بودن زندگی اش پی می برد.
یا خیلی ها به نظر خودشان افراد پر کاری به نظر می رسند، اما زمانی که دلایل رفع اهمال کاری برایشان گفته می شود، آن وقت به این نتیجه می رسند که چه انسان اهمال کاری بوده اند.
برای اینکه توهم این افراد را برطرف کنیم، باید به آنها بفهمانیم که این چیزی که ادعای اطلاع از آن را داری، ببین! تو در اینجا و اینجا و اینجای آن به مشکل می خوری پس باید از محتوای ما استفاده کنی.
مثلا ممکن است بسیاری از افراد ادعای کم رو و خجالتی نبودن داشته باشند، اما به آن ها می گوییم، مثلا اگر کسی در صف نانوایی از تو جلو زد، چه می کنی؟ آیا به او تذکر می دهی؟ یا مثلا اگر یکی از آشنایان از تو پولی درخواست کرد برای قرض آیا شده در رودربایستی گیر کنی و پول به او قرض دهی؟ یا مثلا زمانی که یک آشنا از تو پول قرض گرفته و تو به خاطر رودربایستی از او پس نگرفته باشی؟
و دهها مثال دیگر را برایش بازگو می کنیم تا به او بفهمانیم که او در بعضی موارد خجولی گری می کند، و آنگاه او را به کارگاه رفع خجولی دعوت می کنیم.
برای اینکه بتوانید خوب به مخاطب بفهمانید چرا این موضوع مهم است، خودتان را جای مخاطب بگذارید و بپرسید:
(خب که چی؟) و در جواب باید کاری کنید که مخاطبتان به استفاده از محتوای شما قانع شود.
چطور؟
در این قسمت از کار، مخاطب به ما میگوید: حالا که فهمیدم این موضوع یعنی چی؟ بعدش هم گفتی چرا باید این موضوع را بدونم؟ حالا بگو چطور به این موضوع عمل کنم؟
چگونگی، مهم ترین قسمت آموزش است، اگر مخاطب نتواند موضوع یادگرفته شده را در زندگی یا کار عملی کند، برای
محتوای شما احترامی قائل نخواهد شد. چگونگی می گوید چگونه می توان از این محتوا استفاده نمود. محتوای شما هر چقدر هم که تئوری باشد می توان از راه های مختلف (که در بخش چهارم ابزارک های ساده سازی) ذکر خواهد شد)| برای عملی نشان دادن مطلب استفاده کرد، از بهترین راه ها: داستان است.|
در ادبیات عربی علمی به نام نحو می باشد که کاملا تئوری است. اما با داستانی کردن یکی از بحث های آن، مبحث را | عملی نشان داده ام.
خب؟
این قسمت، ادامه قسمت (چگونه؟) است؛ اما در این قسمت باید کاملا واضح بیان شود که مخاطب چکار کند؟
با توضیح (خب؟) مخاطب را از بهت و حیرت در می آوریم، او در دل خودش می گوید، حالا که او مثلا گفت: محتوای خودتان را در سایت تولید کنید؛ خب الان سایت رو از کجا شروع کنم؟
کتاب بنویسید؛ خب کتابنویسی رو از کجا شروع کنم؟ از مقدمه یا از وسط کتاب؟
وما در قسمت (خب؟) باید مسیر را کاملا شفاف برای مخاطب ترسیم کنیم، به او بگوییم از کجا شروع کند، سپس چکاری انجام دهد، بعد از آن چه کند، و مانند کسی که یک نابینا را راهنمایی می کند، قدم به قدم مسیر را برای مخاطب توضیح دهیم.
و به این می گویند CTA: clear call to action
یعنی (دعوت به اقدام بسیار واضح).
ترتیبی که زومکد برای خواندن مطالب سری “بازاریابی محتوا” به شما پیشنهاد میکند:
صفحه فرود یا لندینگ پیج (Landing Page) چیست؟
چطور محتوا مخصوص حوزه زیبایی بسازم؟
نویسنده: مسلم حسینی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.